من بعد از استعفا

از سال ۹۲یه تصمیم بزرگ گرفتم، تصمیم گرفتم کاری رو که دوست نداشتم رها کنم و یه فرصت جدید به خودم بدم...

من بعد از استعفا

از سال ۹۲یه تصمیم بزرگ گرفتم، تصمیم گرفتم کاری رو که دوست نداشتم رها کنم و یه فرصت جدید به خودم بدم...

کوکوی کدو کی خورده؟

دیروز بعد از ظهر رفتم دکتر مغز و اعصاب،گفت دختر جون با این علائمی که تو گفتی،باید بری پیش متخصص ریه،ممکنه سردرداتم به همون ربط داشته باشه.آدرس یه دکتری رو هم داد که برای دوازدهم ازش وقت گرفتم. حالا به همه این درد و مرض ها رو داشته باشین،پادرد رو هم از دیروز صبح بهش اضافه کنید. همون پایی که عملش کرده بودم به شدت درد می کنه جوری که نمی تونم پامو بالا بیارم. امروز بعد از کلاس رفتم فیزیوتراپی باشگاه استقلال که قبلا می رفتم گفتن اینجا رو دارن تعمیرات می کنن آدرسش عوض شده. آدرس جدید رو هم دقیقا نمی دونستن.آقامون زنگ زد از118 یه تلفنی گرفت،زنگ زده بود گفته بودن از شنبه شروع به کار می کنیم. این فیزیوتراپی مخصوص به باشگاه استقلاله و انصافا هم کارشون خیلی حرفه ایه. دلم نمی خواد جای دیگه برم.احتمالا تا شنبه صبر کنم. شاید اصلا خودش خوب شد.به قول برادر جان، باید بدیمت لیزینگ یه نو تحویل بگیریم. جدی جدی اوراق شدیم رفت پی کارش. 

دیروز از دکتر که برمی گشتم تو اتوبوس یه خانومی کنارم نشسته بود.سر صحبت باز شد،گفت یه دختر دارم هم سن و سال شماست،کانادا زندگی می کنه(تو دلم گفتم خوشا به سعادتش).حرف از جوونی و سلامتی شد گفت قدر جوونی و سلامتی تون رو بدونید،زودتر از اونیکه فکرشو بکنید می گذره. منم گفتم اییی خانووم،جوونم جوونای قدیم،من همین الان دارم از دکتر میام.گفت جوونای امروز همه درد و مرضاشون از استرسه.باید سعی کنین حرص و جوش الکی نخورید.گفت دخترم خیییلی بچه ریلکس و آرومی بود.دیروز از طریق اینترنت با هم در تماس بودیم دیدم بچه ام آب شده،انگار چند سال پیرشده باشه. بهم میگه شوهرم اینجا خیلی اذیتم می کنه.بهم میگه تو خیلی شفت و شلی.دائم بهم استرس وارد می کنه،خیلی هم بددله،یه بار با یکی از دوستام رفتم کافی شاپ،وقتی فهمیده چهار روز تو خونه زندانیم کرده و ...می گفت بهش گفتم اگه می بینی واقعا داری اذیت میشی،نمی خواد تحمل کنی،یه اسمی اومده تو شناسنامت خط می خوره،خیلی اتفاق خاصی هم نمی افته،من و پدرت پشتتیم.ایشاله که مشکلاتشون حل بشه ولی جالبیش برام این بود که اولش چه غبطه ای خوردم به حالش ولی بعد خدا رو شکر کردم که جای اون نیستم. 

دیشب که اومدم خونه مونده بودم با این وقت کم چی درست کنم،یادم افتاد تو یخچال یه مقدار کدو داریم،خریده بودم آب پز کنم و بخورمشون. ولی راستش طعم کدو رو خیلی دوست ندارم،نه من،نه همسری.چند وقت پیش با مادرشوهرم حرف از کدو افتاد گفت من کوکوی کدو درست می کنم.خوشمزه میشه.دیشب گفتم بذار امتحان کنم.کدوها رو رنده کردم،چند تا تخم مرغ زدم توش،و با کمی ادویه مخلوط کردم.بعدم ریختم تو ماهیتابه که روغنش داغ شده بود.وقتی یه طرفش سرخ شد با سینی برگردوندمش تا طرف دیگه اش هم سرخ بشه.خودم خیلی خوشم اومد.طعمش از خود کدو خیلی بهتر بود و خیلی هم سریع آماده شد.گر چه محمد بازم خیلی خوشش نیومد. ولی به یه بار امتحانش می ارزه.اینم از درس آشپزی

فعلا بای

نظرات 3 + ارسال نظر
ساناز سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:40 ب.ظ

سلام شکوه جان
نه آقامون کار پیدا نکرد که نکرد
خودش که داره دیوونه میشه، من از اون دیوونه تر، هر روز بهش گیر میدم. خیلی بدم میاد مرد تو خونه باشه. البته میره بیرون یه کارایی با دایی ش میکنه ولی اینم برای چند روزه.
خلاصه مارو دعا کن . خیلی زندگیمون افتضاح شده.امروز داشتم فکر میکردم که ای کاش چند سال پیش بود که اومده بود خاستگاری بهش میگفتم شرط من کار ثابته. چون توی این دوره زمونه خیلی مهمه.
اینم جالبه که آقامون میگه من به پولت احتیاجی ندارم نمیخاد بری سر کار. حالا از این به بعد می بینیم که احتیاج داره یا نه.

سلام عزیزم،ایشاله این شرایط هم درست میشه

ساناز سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:42 ب.ظ

راستی
منم برم کدو بخرم درست کنم برای امروز.
یه بار آقامون اومد درست کنه به مواد کدویه گالینا هم زد. بهش گفتم نریز شور میشه.گالینا بیشتر برای خورشتاس. گوش نکرد گفت ببین چی برات درست میکنم. آقا ما این لقمه ی اولو خوردیم از شوری زیاد انقد سرفه کردم که. گفتم همش مال خودت بخور. حالا برم ببینم خودم چطور درست میکنم.
اینم داستان ما بود.

پس آقاتون آشپزی هم بلده تا حدودی،آقای ما که نیمرو هم بلد نیست(دروغ نگم فقط همونو بلده:)) .درست کن حتما خوب میشه

لیلی سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:05 ب.ظ http://www.manamleili.blogfa.com

آره خوردم مامان بزرگم درست می کنه. سیب زمینی هم بزن یک کم با یک کم پیاز. بهتر می شه. کوکوی بادمجونم خوشمزه ست. مثل اینه ولی خوشمزه تر. همینجور که گفتم اینم بپز.

مرسی حتما امتحان می کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد